انگار سر دردت تورا بد خواب کرده
تب کردنت بدجور جسمت آب کرده
دیدی که گل هایت برایت گل گرفتند؟
دیدی حسن عکس شمارا قاب کرده؟
امّید دارد زخم هایت خوب گردند
با اینکه میداند تو را بی تاب کرده
تو در میان بستر و من هم کلافه
درد تو مردت را چه بی اعصاب کرده
باید بریزم در خودم این گریه هارا
این بغض ها قلب مرا خوناب کرده
خیر و خوشی هرگز نمی بیند کسی که
دریای زیبای مرا مرداب کرده
اصلا خبر داری حسین دلواپس توست؟
دیدی که ظرف آب را پر آب کرده؟
یک روز می آید حسینت تشنه مانده
یک لشکر اما مرکبش سیراب کرده
- شنبه
- 6
- دی
- 1399
- ساعت
- 14:31
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
آرمان صائمی
ارسال دیدگاه