باز این دل من گشته پریشان رقیه
می سوزم از اندوه فراوان رقیه
آئینه زهرا بود آن طفل سه ساله
بین جلوه به رخسار درخشان رقیه
ای سائل بیچاره مرو بر در دیگر
گسترده بود سفرۀ احسان رقیه
شد فارغ تحصیل ز دانشگه زینب
تا پی برد احرار به عرفان رقیه
پیمود سه ساله ره صد ساله شبی که
آمد به خرابه سر جانان رقیه
زد بوسه مستانه به لب های کبودش
تا نشکند از او دل مهمان رقیه
مرغ از نفس افتاد و اسیران همه گفتند
ای وای سر افتاد ز دامان رقیه
شاعر :ولی الله کلامی زنجانی
- دوشنبه
- 20
- آذر
- 1391
- ساعت
- 19:33
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه