گفته مادر ز غرور و شرف و غیرت تو
ومن از حس غرورت به خودم مغرورم
تا توهستی به کنارم غم واندوهی نیست
گرچه من باتو ام و از خودم آخر دورم
من که از خون تو ام خون تو روشنگر ره
کی به ایراد سخن در طلبت مجبورم
چادرم خط حبیب است و سیه بختی خصم
بین این تیره گی اش غرق نوای نورم
- دوشنبه
- 8
- دی
- 1399
- ساعت
- 23:56
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
استاد محمد ندایی مشهدلو
ارسال دیدگاه