الحق که پیش چشم مردی مثل حیدر
با قبضه ای بازو شکستن درد دارد
باید بسوزی حس کنی آتش چه کرده
آن لحظه ها ابروشکستن درد دارد
فتاح خیبر باشی و پیش نگاهت
با ضربه ای پهلو شکستن درد دارد
یاس بهشتی علی پرپر شدی حیف
این ساقه از هر سو شکستن درد دارد
خوردی زمین و مرتضی با تو زمین خورد
وقتی که جان دادی علی هم با خودت مُرد...
- چهارشنبه
- 10
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:33
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه