• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03

 حاج اصغر فرشچی

در مقام حضرت زینب(س) -(کیست زینب در شهامت شاهکار بی بدیل)

361

کیست زینب درشهامت شاهکار بی بدیل 
مست صهبای الست و معنی صبرجمیل 

کیست زینب مثل زهرا هرزمان اندر نماز 
عاشق جان آفرین و سینه اش در سوزو ساز 

در یقین او با یقین و سمبل دیوان عشق 
سینه از غوغای عشقش داغ داغستان عشق 

اوبه همت مرد میدان می خریدی هرخطر 
خواهری کرد با حسین شدکربلا را همسفر 

شورعا شورا به سر بود وکفیل انقلاب 
موج دریای بلا را استقامت با حجاب 

شور موسی داشت زینب مست ازجام الست 
ساغرش پیمانه پرمیکردو می شدمست مست 

شد دلیل شاهراه و ساغر قالو بلا 
پاسدارعشق وخون و قهرمان کربلا 

جان بکف بودی به میدان مثل مردان پاکباز 
شیرمادرآری اورا کرده بودش یکّه تاز 

شیرزهرا کرده بودش سدّ موج هربلا 
کشمکش ها کرده با شمردنی درنینوا 

شیرزهرا کرده بودش آیت وارستگی 
کربلا را با بلایش می خرید با خستگی 

شیرزهرا خورده میگردد چو مردان جنگجو 
گام هایش استوارو پرتوان و شیرخو 

شیرزهرا خورده میگردد زن پرافتخار 
مکتب عرفان وحق را میشودآموزگار 

درمیان موج طوفان خون وپیکان شرزه شیر 
دادرس شد بر برادر لیک آخر شداسیر 

خون زهرا دررگش اورا نمودی حق طلب 
درکویرپرالم سنگ صبور و با ادب 

گریه اش را درخفا میکرد امّا با رباب 
ناله سرمیداد وهردم هردو دیده پرزآب 

درفرازناقه چون مجذوب یک سرشد یقین 
سربه محمل زدبسازد عشق خود باخون عجین 

کوفه دید و هم خرابه هم تب بازارشام 
سنگزن رابراسیران شاد می دید روی بام 

دربسیط نطق وشورآن راستین انسان پاک 
بعد عاشورا شدی چون آفتاب تابناک 

نطق آتشبار او شد در دهان شمشیر او 
لب گشودی برسخن نفش حسین تصویر او 

آنکه مرگش زندگی بود خون سرخش یادکرد 
پرچم همت بدوش ودرخروش فریاد کرد 

شیرزهرا شیر بود آری چنین غوغا نمود 
کربلا را باحسینش زینبش احیا نمود 

تشنه لب بود ش حسین خوردی زآب آبرو 
اوصلوات عشق را با خون خود کردی وضو 

خون سرخی که به دستش تا فرستادی سما 
زیورعرش خدا شدکس ندیدآید ثرا 

شیر مادر بود خون شد آسمان هارا شفق 
گرنبودی مادرش اصلا نبودی ما خلق 

آفرین برشیرمادر زینب زهرا مرام 
شدزن تاریخ سازآخر بدادی این پیام 

نهضت ما از برای عزّت و آزاد گیست 
مکتب مارا شهادت هستی است وزندگیست 

گوش دارید این پیام شاهد کربو بلاست 
کم بزی آزاده زی دنیا و ما فیها فناست 

مدح برزینب نوشتی اینچنین با رنگ و بو 
درخورتحسین بود «عدلی»که بودی با وضو 

  • جمعه
  • 12
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران