نامِ تو نُقلِ هر دهان شده است
چون ، تو بسیار مهربان بودی
تو برای کسی که مشکل داشت
همچو یک ابر ، سایبان بودی
خُلق و خوی تورا که هرکس دید
عاشقِ تو شده ست بی کم و کاست
جسمِ تو با زمینیان بوده
روحِ گسترده تو پیشِ خداست
مثل شب های دیگرِ هرماه
خواب بودیم و تو ولی بیدار
روحَت انگار باخبر بوده
تشنه بودی برای این دیدار...
ساعت یک ، در آن شبِ جمعه
روحِ سردار جاودانی شد
صبح جمعه اواسط دی ماه
خبر آمد که آسمانی شد
بعد از او خیره ام به تصویرش
دلِ من شد اسیرِ لبخندش
رهبرم گفت آن شبِ جمعه
شهدا در بغل گرفتَندش
دستِ روی چمن گواهی داد
جسمِ سردار اربا اربا شد
تا تنش را میانِ خون دیدم
سفرهی روضه دلم وا شد
دست هایش شبیه سقا بود
کُل جسمش مشابهِ اکبر
سرِ او غرقِ خون شبیهِ حسین
دفنِ او هم شبانه چون مادر
خونِ سردار اولِ راه است
بینِ دستانمان بود سجّیل
قدس آزاد میشود قطعا
البته بعدِ حذفِ اسرائیل
شیعه خسته نمیشود هرگز
بهرِ امرِ ولی چو سربازیم
در مدینه برای شاهِ جمل
گنبد و بارگاه میسازیم
حاج قاسم دعایمان کن تا
ما شبیه تو روسفید شویم
کربلا زیر قبّهی ارباب
تو طلب کن که ما شهید شویم
شاعر:محمدحسین چاوشی
- شنبه
- 13
- دی
- 1399
- ساعت
- 19:27
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه