هربار که حرف و سخنی از تو شنیدم
باران شدم و گریه شدم،رنج کشیدم
هر دفعه که تصویر ِ جدیدی ز تو دیدم
یک قطره شدم،اشک شدم،زود چکیدم
در سینه ی خود مهر تو پرورده ام ای ماه
از غیر تو والله بریدم که بریدم
هر چند که دیدم به زمان، داغْ فراوان
والله به سنگینیِ این داغ ندیدم
با هر نفسم لعن کنم آن که تو را کشت
تاریک شده بعد ِتو ،دنیــای سپیــدم
شاعر:بانونقیبی
- شنبه
- 13
- دی
- 1399
- ساعت
- 20:4
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه