احتضار، دفاع از امام
دیده شد دریای اشک و، عقده از دل وا نشد
ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد
تاسحر، شب را به سر بردم به حال احتضار
هیچکس حتی اجل حال مرا جویا نشد
در جوانی، اینچنین که سرو قد من خمید
روز پیری هیچ کس اینگونه قدش تا نشد
روزِ روشن خانهام را از جفا آتش زدند
این چنین بیحرمتی با خانۀ اعدا نشد
با ذویِ القربی مودت خواست قرآنت، ولی
جز به قتل من ادا، حقِّ «ذویِالقربی» نشد
کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد، ولی
سرفرازم که سرِ مویی کم از مولا نشد
بر فراز منبر تو حق ما پامال شد
هرچه نالیدم، لبی هم در جوابم وا نشد
بر رخ پوشیدهام آثار سیلی نقش بست
من که رویم باز پیش چشم نابینا نشد
ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن!
یک نفر در موج دشمن، حامی زهرا نشد
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:7
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه