• دوشنبه 3 دی 03


حضرت زهرا(س)، مدح و مرثیه -(مَهی که چشم مَه و ستاره به خلوت او گذر ندارد)

609

خدیجه، عفاف، صبر، فرزندپروری


مهی که چشم مه و ستاره، به خلوت او گذر ندارد

بغیر معمار آفرینش، ز طینت او خبر ندارد

 

مسنج با علم و عقل جاهش، که علم و عقل ست عذر خواهش

مجو در آئینۀ خیالش، که وهم از آن سو گذر ندارد

 

عفاف ازو اعتبار گیرد، وقار ازو برگ و بار گیرد

جهان ایمان و صبر و تقوی، زنی چنین نامور ندارد

 

صفاش جز مصطفی نداند، وفاش جز مرتضی نداند

به جز خدیجه زنی به دامن، گلی فروزان گهر ندارد

 

گلی که دور از طراوات آن، به باغ رضوان گلی نروید

گلی که همزادِ رنگ و بویش، نهال هستی ثمر ندارد

 

گلی علی را جمیله* همسر، گلی حسن را ستوده مادر

گلی به دامن حسین پرور، نه، گل چنین زیب و فر ندارد

 

گُواست کوثر ز پایۀ او، نشسته طوبی، به سایه او

ندیده چشمی طلایۀ او، که چشم احسان بدر ندارد

 

شفیعه ی محشر است زهرا، به خیر و شر داور است زهرا

گران بود این سخن برآن کو، نگاه داور نگر ندارد

 

حدیث فضل ترا نشاید، که جز نبی از تو لب گشاید

«حمید» از عهده چون برآید، که بهره ای از هنر ندارد


*وصف جلیله یا عزیزه مناسب تر از جمیله به نظر می رسد.

گل *عزیز* است غنیمت شمریدش صحبت (حافظ)

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران