• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03


غزل حضرت زهرا(س) -(گل، بی تو رخصت چمن آرا شدن نداشت)

532

خیر کثیر، ام ابیها، غربت مولا


گل، بی تو رخصت چمن‌آرا شدن نداشت

گل نه که غنچه نیز دل وا شدن نداشت

 

بی مهر ماه روی تو، هرگز ستاره‌ای

ای زُهره روی! زَهره‌ء زهرا شدن نداشت

 

خیر کثیر! قدر تو این بس که غیر تو

کس افتخار کوثر طاها شدن نداشت

 

تطهیر، بی طهارت تو لفظ بود و بس

لفظی که هیچ مایه‌ء معنا شدن نداشت

 

غیر از تو هیچ دختری، ای مادر پدر!

شایستگیّ «امّ ابیها» شدن نداشت

 

نخلی که بود سایه‌نشینِ سرشک تو

در ریشه هیچ حسرتِ طوبی شدن نداشت

 

دانم چرا ز خاک تو لاله نمی‌دمید

سرّ مگوی تو، سرِ گویا شدن نداشت

 

گم‌گشته تربت تو اگر چهره می‌نمود

تا حشر، کعبه فرصت پیدا شدن نداشت

 

تنهاست چاه، همدم تنهایی علی

او بی تو، میلِ همدمِ تن‌ها شدن نداشت

 

تابوت تو، علی، غم هجران، چهار طفل

«شب، مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت»


جواد هاشمی

مصراع آخر از سلمان هراتی

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:1
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران