صبر
دری
که بین تو و دشمن است خیبر نیست
و
گرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
بگو
به آن که به قصد تو با تبر آمد
درخت
عمر من اینقدرها تناور نیست
برای
بغض علی وقت دیدنت چیزی
به
قدر خندۀ تلخ* تو گریهآور نیست
تویی
که حضرت ایوب میخورد سوگند
به
جز تو صبر کسی با خودت برابر نیست
هنوز
درد تو را روضهخوان نفهمیدهست
تویی
که فاطمهای، اوج روضهات در نیست
محمد
رفیعی، با حذف یک بیت
*انتساب
خندهء تلخ به حضرت صدیقه، نامأنوس جلوه می کند؛ البته اگر در روضهء دیدن تابوت
استفاده شود، قدری قابل توجیه است.
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 18:3
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد رفیعی
ارسال دیدگاه