غسل،
کفن، دفن، عاشورا
پس
از تو با غم تنهایی اش حیدر چه خواهد کرد؟
دلی
پرخون، سری در چاه و چشمی تر... چه خواهد کرد؟
کسی
که بعد تو هر جا که آتش دید می لرزید،
از
این پس با گذشتن از کنار در چه خواهد کرد؟
تو
یار و همسرش بودی تو تنها لشکرش بودی
بدون
لشکر و بی یار و بی همسر چه خواهد کرد؟
شبانه
غسل تو سخت است و سنگین تر از آن اینکه
علی
با دیدن پهلوی این پیکر چه خواهد کرد؟
دلش
را با تو امشب دفن خواهد کرد، در این خاک
ولی
با دیدن دستان پیغمبر چه خواهد کرد؟
حسین
و زینبت شاید غمت را تاب آوردند
حسن
با خاطرات کوچه و مادر چه خواهد کرد؟
کفن
هایی نشان دادی به زینب، یک کفن کم بود
بگو
با دیدن پیراهنِ آخر چه خواهد کرد؟
بگو
در ظهر عاشورای تنهایی چه خواهد دید؟
بگو
با جسم صدچاک و تن بی سر چه خواهد کرد؟
...
شما
ای چشمهای خیس من یک روز می بینید
که
زهرا با شما در عرصه ی محشر چه خواهد کرد
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 19:51
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سعید تاج محمدی
ارسال دیدگاه