ای مادر حسین ای مادر حسن
برخیز و گریه کن با گریه های من
با دست خسته ، ای یار شهیده ام
بار دگر بگیر اشک از دو دیده ام
فاطمه جان ....
کاشانه ی عزا شد منزل علی
شب تا سحر چو شمع سوزد دل علی
من گریه میکنم اینجا کنار تو
شد آتش دلم شمع مزار تو
فاطمه جان....
بعد از تو خانه ام شد خانه ی محن
از اشک زینبین از گریه ی حسن
بعد از تو بی قرار گشته حسن چرا
چه دیده او مگر در بین کوچه ها
فاطمه جان....
با گریه ی علی میگرید عالمین
نوحه کند حسن بر سرزند حسین
آخر شکسته شد بغض شبانه ام
تابوت تو رسید برروی شانه ام
سبک : راس تو میرود بالای نیزه ها
- چهارشنبه
- 17
- دی
- 1399
- ساعت
- 19:40
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه