نوحه خوانی دست تومفهوم ومعنی می شود
تا توباشی بزم غمها شورپیدا می شود
پیرهن برقامت دل چون زعشقش دوختی
هدیه از خورشید داری با تو دل وا می شود
جاهدی در ورطۀ بزم عزای شاه دین
بال وپربرعاشقان از تومهیّا می شود
ازخُم عشق حسینی مِی زدی هستی تومست
معنی کوته سخن هایت چو دریا می شود
فارغ ازنفس مَنیّت با توکّل برخدا
هربیان وهرکلامت جذب دلها می شود
چون خریدارحسینی تو به بازار حسین
روشن ازاین فعل زیبا چشم زهرا می شود
هرکه شاگرد توباشد از تو آموزد کلام
همچو توهرجا که باشد محفل آرا می شود
عالِم پیری به اوضاع محرّم " کربلا
ناطق این ماجرا باشی تو اَجلی می شود
مادحی برسرزمین ترک وهم ایران زمین
مُهرتأییدش به دست پیرو بُرنا می شود
نام تو(فیروز شهرت فرشباف زیرک) است
لیک مداح حسینی ثبت وامضا می شود
خادم پیری چو (عدلی) نوحه خوانی گرکند
پیش شاگردان توهمچون الفبا می شود
- چهارشنبه
- 17
- دی
- 1399
- ساعت
- 22:22
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج اصغر فرشچی
ارسال دیدگاه