• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت رقیه (س) ( شب میان دفترم بابای بی سر می كشم )

1208
2

شب میان دفترم بابای بی سر می كشم
جای این سر را میان دست دختر می كشم
 قاری قرآن خود را در شب تاریك شام
 با نوای سوره ی والفجر و كوثر می كشم
 ماجرای قتلگه بابا به گوش من رسید
 آه، حالا خنجری را روی حنجر می كشم
 یاد آن شام غریبان می كنم با اشك خود
 بر فراز نیزه ها یك ماه احمر می كشم
 بین  نقّاشی خود یادی ز سقّا می كنم
 من عموی خویش را مانند حیدر می كشم
 كودكم امّا شبیه مادرم تا گشته ام
 خویش را در صورت زهرای اطهر می كشم
 تا كنم تفسیر حرفم را برای عمّه ام
 عدّه ای نامرد و یك زن پشت یك در می كشم
  حیف باشد درد خود را من نگویم ای پدر
 راز پنهان دلم را خطِّ  آخر می كشم
شاعر :حمید رمی

  • چهارشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:2
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران