• پنج شنبه 9 فروردین 03

حاج نادر بابایی

گوهر خرابه -(نقش قلم به سینۀ دفتر خرابه شد )

1635
1

نقش قلم به سینۀ دفتر خرابه شد 
دل هم کشید آهی و یکسرخرابه شد

دخت یتیمه می فِسُرد دُرّ دیده اش 
گرچه مکان آن دُر و گوهر خرابه شد

زلف غبار دیده ای از چرخ کجمدار
شانه ندیده مَنزلتی بَر خرابه شد

گشته سرود  عاطفه وا غُربتای  او
مَحرم به راز ساقی و ساغر خرابه شد

دیوار و دَر ز ثانی اگر دیده فتنه ها
شاهد بظلم ثانی دیگر خرابه شد

زینب به روی دست گُل پَرپَرش گرفت
گفتا به ناله مَقتلت آخر خرابه شد

بودی رقیّه همسفر عمّه ات ، ولی
امشب چرا جدا سفرت در خرابه شد 

ای نور دیده ام بخدا میسپارمت
گُلخانهء تو ای گُل پَرپَر خرابه شد

(نادر)خرابه گشته نگر بارگاه نور
امّا بنای قصر ستمگر  خرابه شد

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:2
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران