می نویسیم اگر یا زهرا
کار داریم همه با زهرا
می نویسیم هزاران دفعه
فاطمه… فاطمه… زهرا… زهرا…
وصفِ او را ز سرِ ناچار می نویسیم و الا زهرا
فاطمه بود سراپا احمد «ص»
مصطفی بود؛ سراپا زهرا…
هر کسی را که ز نسلش دیدیم
حرمی داشته الا زهرا
ناحلة الجسم یعنی ...
نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری
بهونه ی سفر می گیری
باکیة العین یعنی ...
بارون غصه ها می باره
چشای مادر ما تاره
دیگه علی (علیه السلام) شده بیچاره
منهدة الرکن یعنی ...
توون برات نمونده بانو
کی قلبتو سوزونده بانو
کی بالتو شکونده بانو
معصبة الراس یعنی ...
بستی سری رو که پر درده
رنگ رخ تو مادر زرده
تو کوچه کی جسارت کرده
جوری لگد خوردی که ؛
نمی تونی بلند شی از جات
جای غلاف رو بازوهات
داری میری کنار بابات
هیچ کسی ای وای من
نگفت تو کوچه به اون کافر
نزن زن رو جلوی شوهر
بمیره زینبت، ای مادر...
- دوشنبه
- 22
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه