يا امام عصر و يا صاحب زمان
حجت حق مقتداي انس و جان
اي گل خوشبوي باغ فاطمه
شمس حيدر چلچراغ فاطمه
اي گل نرگس جهان غرق غم است
ديده شيعه ز هجرت پرنم است
تا به كي از هجر تو زاري كنيم
خون دل از ديده ها جاري كنيم
تابه كي غم را به دل مهمان كنيم
از فراقت ناله و افغان كنيم
عاشقانت بيدل و افسرده شد
غنچه ها در باغ دل پژمرده شد
بطن عالم از ستم آكنده شد
ظالمان را بي پناهان برده شد
بهر زهرا اين سفر را ختم كن
اين مسير پرخطر را ختم كن
انتظار كعبه را پايان بده
درد اين عالم بيا درمان بده
تكيه كن بر كعبه اي شاه جهان
گو اناالمهدي بلرزد دشمنان
پرده بردار از رخ زيبا بيا
اي شبيه حضرت طاها بيا
خود بيا و اشك و حسرت را ببين
خود بيا و اين بساط غم بچين
خود بيا دل را زغم آزاد كن
خود بيا قلب محبان شاد كن
روز و شب نالد زهجرت( آذرين)
پا بنه بر ديده اين كمترين
- چهارشنبه
- 24
- دی
- 1399
- ساعت
- 18:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
ودود آذرین خلخال
ارسال دیدگاه