بیا امشب در این ویرانه ى من
بیا اى سر در این كاشانه ى من
بیا تا با نگاه با صفایت
شود ویرانه چون میخانه ى من
بیا گردد سبو لبهاىِ خشكت
دوچشم خونى ات پیمانه ى من
بیا تا زلف پر خاكستر تو
بیاید در میان شانه من
بیا تا بوسم آن روى چو ماهت
صفا یابد دل مستانه ى من
بیا بر دامنم مهمان من شو
دهم جان را به تو جانانهى من
بیا در شام غمها شمع من باش
به تو گردد، دل پروانه ى من
بیا تا كه لبان خونى ات را
بشوید اشك دانه دانه ى من
بیا بگشا دو چشم غرق خونت
ببین این محنت غمخانه ى من
بیا لیلى من یك دم نظر كن
كه مجنون هم شده دیوانه ى من
بیا تا در شب تاریكِ ویران
سرت گردد چراغ خانه ى من
بیا تا همره هم سوى زهرا
رویم امشب از این ویرانه ى من
- پنج شنبه
- 23
- آذر
- 1391
- ساعت
- 8:14
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه