شبا که گریه می کنی گریه م می گیره
نماز شب که می خونی گریه م می گیره
وقتی به فکرِ رفتنی گریه م می گیره ..
با هیشکی حرف نمی زنی گریه م می گیره
تا گرم روضه خوندنی گریه م می گیره
وقتی به فکر رفتنی گریه م می گیره ..
چشام میفته تو چشات گریه م می گیره
وقتی میلرزه دست و پات گریه م می گیره
از بغضِ مونده تو صدات گریه م می گیره ..
بعدِ تموم سرفه هات گریه م می گیره
از خونِ گوشۀ لبات گریه م می گیره
با روضۀ کرب و بلا گریه م می گیره ..
وقتی میگی از کربلا گریه م می گیره
وقتی میگی از خیمه ها گریه م می گیره
وقتی میگی از قتلگاه گریه م می گیره ..
سر حسین به نیزه ها گریه م می گیره
آتیش زدن به خیمه ها گریه م می گیره
از حرم تا قتلگاه گریه م می گیره
زینب صدا میزد حسین گریه م می گیره
دست و پا میزد حسین گریم می گیره
- شنبه
- 27
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه