دل آسمان میل دارد ببارد
خرابه نشینی ما گریه دارد
سرانگشت مشکل گشایم ضعیف است
که خار ازکف پای من در بیارد
الا خیزران خوردهی مجلس طشت
غم تو گلوی مرا میفشارد
بیا تا تماشا چیانت نگویند
که این طفل آواره بابا ندارد
عجب روزگار عجیب و غریبیست
یهودی مرا خارجی می شمارد
شاعر :سعید حدادیان
- پنج شنبه
- 23
- آذر
- 1391
- ساعت
- 8:45
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه