• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم صرافان

حضرت زهرا(س) شهادت -(سیلی آن روز به رویت چه غریبانه زدند...)

752
3

سيلی، آن روز، به رويت چه غريبانه زدند
«آتش آن بود، که در خرمن پروانه زدند»

رسم اين است: که پروانه در آتش باشد
«عاشقی شيوه‌ی رندان بلاکش باشد»

سوخت پروانه و این داغ، نیاید به بیان
«شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان»

با گل و غنچه، تو ديدی در و ديوار چه کرد؟
«ديدی ای دل! که غم عشق دگر بار چه کرد؟»

قامت سرو، در اين کوچه کمان خواهد شد
«چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد»

تا که آرام دلم، دیدن زهرایم بود
«من ملَک بودم و فردوس برین، جایم بود»

آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و برفت
«بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت»

جرم تو، ماه به خون خفته، فقط عشق علی‌ست
«آه از این راه، که در آن خطری نیست که نیست»

با من و چاه، شده غرق غمت دنیایی
«گشت هر گوشه‌ی چشم از غم دل، دریایی»

عمر کوتاه تو، گنجايش دنيا را بس
«وين اشارت ز جهان گذران ما را بس»

خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟
«ای نسيم سحر! آرامگه يار کجاست؟»


پ ن: مصرع‌های دوم همه از حافظند.

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران