آیا شود که جام مرا پر سبو کنی
در این خرابه با من دلخسته خو کنی
آن قدر می زنم به سر و صورت و لبم
تا قصه سر و لب خود بازگو کنی
ای ماه من که طی سفر گشته ای هلال
باید که شرح واقعه را مو به مو کنی
من حاضرم که باز بیفتم ز ناقه تا
با مادرت دوباره مرا رو به رو کنی
از تو نمانده لب و زبانی، ولی بدان
باید که با سه ساله خود گفتگو کنی
با چشم بسته از طبقت دل نمی کنم
تا این که هدیه سفر خویش رو کنی
گیسو به زیر پای سرت پهن می کنم
تا فرش نخ نما شده ام را رفو کنی
بابا تمام بال و پرم درد می کند
مویم کشیده اند و سرم درد می کند
- پنج شنبه
- 23
- آذر
- 1391
- ساعت
- 9:1
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه