ای که از مولا علی دم میزنی
بهره چه حالم تو برهم میزنی
عاشق مولا شدن کار تونیست
چونکه فتنه بردو عالم میزنی
حال تو در روز محشر دید نیست
چون یتیمان را سرک کم میزنی
نار دوزخ را تویی هیزم گشش
آمدی از جنت اش دم میزنی ؟
مرتضا را از دلت بیرون مران
پشت پا بر آب زمزم میزنی
دست خود از دامن مولا مکش
آتشی بر قلب خاتم میزنی
حق باطل را همه معنا علیست
پس چرا سودای صد غم میزنی
تیر چشمت را هدف گیری بکن
بر دل شیطان مسلم میزنی
گر علی همراه تو باشد چرا
این چنین آهنگ ماتم میزنی
نام حیدر درد عالم را شفاست
دم ز لطف پور مریم میزنی ؟
چون (پریشان) بردلت حیدر نویس
پرچمی برعرش اعظم میزنی
- پنج شنبه
- 2
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 22:13
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رامین محمد زاده
ارسال دیدگاه