نرو زهرا
نشو یار نیمه راهه من توو این دنیا
توی این دیار بی کسی میشم تنها
نرو زهرا
بمون پیشم
حال و روزم و ببین نزن تو آتیشم
من بدون تو غریب عالمین میشم
بمون پیشم
دلت خونه
پاشو که نخورده موی زینبت شونه
بی تو خونه زندگیم مثه یه زندونه
دلت خونه
___
حلالم کن
اگه حرمتت شکسته شد حلالم کن
دست من توو کوچه بسته شد حلالم کن
حلالم کن
تو افتادی
جلوی چشامه لحظه ای که جون دادی
یه نفر نیومدش برای امدادی
تو افتادی
صدا پیچید
یکی بی هوا و پشت هم به در کوبید
کُلّ زندگیه حیدر و زد و برچید
صدا پیچید
___
پرت میسوخت
توی شعله ها تموم پیکرت می سوخت
زیر دست و پا دیدم که چادرت می سوخت
پرت میسوخت
جفا کردن
چقدر بلا سرت نگارم آوُردن
حسنین و زینبین با دیدنت مُردن
جفا کردن
غریب دیدن
توی کوچه ها به حال ما می خندیدن
بچه ها یه گوشه ای با ترس می لرزیدن
غریب دیدن
- جمعه
- 10
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 16:37
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عباس قلعه
ارسال دیدگاه