• چهارشنبه 16 آبان 03


شعر حضرت رقیه (س) ( دختر زار توام کز زندگی سیرم پدر)

1525
2

دختر زار توام کز زندگی سیرم پدر
عمر من آنقدر نیست اما دگر پیرم پدر
آمدی آری بیا خود را نمایان کن ببین
از زبان زخمِ زبانهاشان چه دلگیرم پدر
نیشتر می زد به قلبم دختری با طعنه گفت :
دخترک بابا ندارد ! لیک من شیرم پدر
انقلابی می کنم با گریه در شام بلا
از تمام شامیان حق تو می گیرم پدر
وقت میدان رفتنت بابا مرا یادت نبود ؟
تو نگفتی میروی من بی تو می میرم پدر ؟
راستی فهمیده ای از قافله جامانده ام ؟
راستی فهمیده ای دیگر زمین گیرم پدر ؟
 شاعر: عليرضا عنصري


 

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران