نیمه ی شب ماه تابان آمده
گوشه ی ویرانه مهمان آمده
خانه ام را آب و جارو می کنم
فرش راه یار گیسو می کنم
می نهم بر دامنم خونین سرش
می زنم بوسه به پاره حنجرش
ای پدر چون لاله ای پژمرده ام
صبح تا شب تازیانه خورده ام
کعب نی افتاده بر جانم ، ببین
ارغوانی روی رخشانم ببین
بس دویدم پشت پای قافله
پر شده پایم ز زخم آبله
وای از شام غریبان ای پدر
وای از شب در بیابان ای پدر
یک نفر موی سرم را می کشید
یک نفر هم معجرم را می کشید
یک نفر چادر ز دوش من کشید
یک نفر زیور ز دوش من کشید
آتش و گیسوی من ... یا فاطمه
ضربه و پهلوی من ... یا فاطمه
شاعر: رضا رسول زاده
- جمعه
- 24
- آذر
- 1391
- ساعت
- 13:56
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه