مشغول به دلبر ی ز بالا شده ای
زهرا ، چقدر شبیه زهرا شده ای
امشب من و مادرت نگاهت کردیم
با چادر مادرم چه زیبا شده ای
با خواندن هر قنوت خود با لبخند
دختر تو عزیز دل بابا شده ای
مجنون ته صف چشم به جودت بسته
در قصه عاشقان تو لیلا شده اید
در چشم تو خیره میشوم می نگرم
با پنجه پا به سمت من پا شده ای
گفتم ز فراز نیزه ای دختر من
تو پیر زنی مگر؟ چنین تا شده ای!
دیدم که سرم میان آغوشتــ بود...
...گفتند همه ، ام ابـیها شده ای
در این شب سوم محرم بانو
تو رازق اشک هیئتی ها شده ای
شاعر : ایمان کریمی
- جمعه
- 24
- آذر
- 1391
- ساعت
- 14:2
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه