آسِمان چه؛مُعَطَّر است امشب،
غَرقِ در خنده اَختر است امشب،
بی گمان محضِ خاطرکوثر
دل خوشی صد برابر است امشب،
شب اعجازِ دستِ بی مثل
رَبُّ الْاَرْبابِ اکبر است امشب،
میرسد دلبر و نگاری که
همه هست پیمبر است امشب،
تکیه گاهی قوی و بی مانند
هدیه ی حق به حیدر است امشب،
هاتفی خواند که عاشق الزهرا
شب میلاد مادر است امشب،
زنده ای گر که با دمِ زهرا
کَف بزن نازِ مَقدَمِ زهرا
جان سراپاشادی و شعف است
فَتَّبارَک بُلند هر طرف است
شب حاجت گرفتن است امشب
هر گدایی در پی هدف است
مثل کعبه ست واجِبُ التعظیم
بس که یاس نبی با شرف است
حک به قلبِ علی شده زهرا
همچو مروارید که در صدف است
کوری چشمِ دشمنان علی
فاطمه هست ِشیر نجف است
(سائل) امشب رزقِ عیدی تو
پای بوسی شاه لو کشف است
شکر هر دم غریق زمزمه ام
من گدای علی و فاطمه ام
آمد از راه و جانِ جانان شد،
خنده ای کرد جهان گلستان شد،
زشکوه و جلالِ میلادش
غم فراری خوشی نمایان شد،
نمی از برکت قدمهایش
رزقِ خلقِ خدا فراوان شد،
هر که شد خاک پیش پای او
شهریار تمام دوران شد،
نام زیبای او چه شیرین است
هرکه زهرا نوشت غزلخوان شد
ما اسیر نگاه زهراییم
رجز ما میان میدان شد،
فاتحِ هر نبردِ تاریخیم
ما علی وار و مردِ تاریخیم
- سه شنبه
- 14
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 20:53
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه