دوباره باز مجنونم،مثلِ ابر بارونم،
ز دوریت دلدارم، ببین که باز میخونم،
ای پادشه خوبان داد از غمِ تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است و که باز آیی،
بیا برگرد شده عالم منتظرت،
بیا برگرد تو رو به اشک نوکرت،
بیا برگرد آقا به جون مادرت،
(اباصالح مددی عزیزالزهرا)
کجایی تو ای نور امیدم،ای ماه من و خورشیدم،
بیا که کوه دردیم ما، بی تو دور از توحیدم،
ببخش تموم ما رو بیا بیا ای دلبر
بیا عزیز الزهرا بیا به حق حیدر
بیا برگرد که به غمِ دل مبتلی،
بیا برگرد ای که تویی روح دعا،
بیا برگرد وارث شاه کربلا،
(اباصالح مددی عزیزالزهرا)
تویی ذکر شب و روزم،زغربتت میسوزم،
عجل فرج میگویم، چشم به رهت میدوزم،
برگرد و بیا آقا دل بی تو پر از درد،
دنیا شده شهر ظلم جایی که پُرِ نامرد،
بیا برگرد در به در صحراییم،
بیا برگرد ما اسیر دنیاییم،
بیا برگرد که بی تو ما تنهاییم،
(اباصالح مددی عزیزالزهرا)
#الّلهُمَ _عَجِّل_لِولیّکَ_الفَرَج
#یااباصالح_ادرکنی
- پنج شنبه
- 16
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه