• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت رقیه ( س) ( پرهیز جایز نیست وقت عشقبازیّم شده )

1270
1

پرهیز جایز نیست وقت عشقبازیّم شده
هفت آسمان مبهوت این قافیّه سازیّم شده
قافیّه سازی می کنم تا عشق را پیدا کنم
جایی برای نوکری در بارگاهش وا کنم
قافیّه و وزن و ردیف مثنویّم عشق شد
سرچشمه ی شور و نواهای دلیَّم عشق شد
از عشق می گیرم مسیر یار را تا زمزمه
عرشی شدم با نغمه ی یا فاطرُُ یا فاطمه
در خانه ی خورشید دین و عشق مهتاب آمده
ای آسمان  کوثر بخوان زهرای ارباب آمده
مدح علی همراه با لعن امیّه بهتر است
ذکر حسینی با کمی لحن رقیّه محشر است
شش گوشه می سازیم با ذکر تو در هیأت حسین
عالم فدای دختری با اینهمه هیبت حسین
او یک شبه پیموده راه صد هزاران سال را
تفسیر کرده زندگیّش أحسنُ ألاحوال را
شب روی بازوی پدر تا از خدا فصلی شود
هر روز بر دوش عمو تا که اباالفضلی شود
تصویر روی مادر سادات در قابی عجیب
پرورده بی بیِّ ما الگویی از صبر و شکیب
طفلی که شد استاد درس عشق دنیا دیده گان
سرمشق اهل قافله سرلوحه ی آیندگان
کاملترین و بهترین مدّاح عاشورائیان
عاشقترین معشوقه ی صاحب دم  ِ زهرائیان
مفهوم ناب روضه در راز رقیّه بود و بس
هر آه او یک ضربه بر اصل امیّه یا هوس
با آه اودنیا روی فرق ستم آوار شد
شور حسینی با دم طفل حرم تکرار شد
در روضه هایش قدرت تیغ عمو عبّاس داشت
بر قلب کینه گریه هایش بذری از احساس کاشت
ویرانه ی او را بهشت آسمان تکریم کرد
نیزه برای دادن سیبی به او تعظیم کرد
سِرِّ سری که آمد و بر دامنش منزل گرفت
این بود که دلدار را باید فقط با دل گرفت
دلبر که آمد دل سپرد و جان خود از دست داد
جان داد و با جان کــَندنش بر آفرینش هست داد
مثل رقیّه نیستم تا دلبرم راضی کنم
وای از منی که خواستم با ندبه هم بازی کنم
گفتم فدایی هستم و رفتم به دنبال خودم
آقا بیایی گفته ام   مشروط بر حال خودم
اینبار می گویم بیا امّا ریا در کار نیست
این العجل دیگر به شوق لحظه ی دیدار نیست
برگرد و برگی نو در این تقویم تحمیلی بزن
جان علی  آقا به روی دوّمی سیلی بزن
امّید مادر تا به کی دلواپسیُّ و انتظار
ما بی قرار جمعه ی وصلیم آرام وقرار
شاعر: حسين ايماني
 

  • شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 7:5
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران