با من بگو تا کیستی؟ مهری بگو ماهی بگو
خوابی ، خیالی، چیستی؟اشکی بگو آهی بگو
عشق تو را با جان خرم، گفتی تورا من گوهرم
ای گوهرم ای سرورم از من چه میخواهی بگو؟
غمخوار و دلخواه توأم، من ناله و آه توأم
از هجر تو جان بر لبم از دردم آگاهی؟ بگو
هرشب به رویایِ توأم، مجنون و شیدای توأم
وَلله نگویی سرزده از من چه کوتاهی بگو
یار من تنها تویی چون یوسف زهرا تویی
شاها از این زارِ فقیر تو هر چه میخواهی بگو
عصریمیز آشفته دور یا مرتضی حیدر مدد
گون ب گون طغیان ائدیر ظلم و فساد و شر و بد
گر زلیخا جرمینه یوسف نچه ایل زندان چکوب
بیزلرین اعمالینه «مهدی» اولوب حبس ابد
- شنبه
- 25
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 22:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید قلعه بیگی
ارسال دیدگاه