ایران نه کشور مصر و یمن، نه کابل است
ایران سرای مِهر و سرای محافل است
هرجا که بگذری قد سروی به خاک و خون
چون مرغ دست و پا زند و نیم بسمل است
امروز هر که کشته شمشیر عشق اوست
فردا که یافت مرتبه ممنون قاتل است
ایران سرای مهدویان است وحیدری
نه محفل رقیب و نه جای اراذل است
دیوانه ام نویس به دیوان روزگار
دیوانهٔ وطن بوَد آنکس که عاقل است
کار جهان همیشه به عکس است ای عزیز
تو رفته ای و عکس تو اندر مقابل است
تمثال بی مثال تو را هر که دید و گفت
این نوگل عزیز چه شیرین شمایل است
ایران شده ایران بخدا به همت شهید
دور از میان قافله طفلی که غافل است
باید شود ز ورطهٔ طوفان غم خلاص
این کشتی امید که نزدیک ساحل است
- دوشنبه
- 27
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 9:33
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید قلعه بیگی
ارسال دیدگاه