"بنداول"
من پست وروسیاهم،تو انتهای پاکی
عشقت همه امیدم،از آتشم چه باکی
اگه گناهم آقا،قلبمو تیره کرده
بارونیه چشامو،دلم یه دنیادرده
یابن الحسن اللهی،روتو یه روز ببینم
تو صحن جمکرونت،کناره تو بشینم
میترسم از همون روز،توباشی من نباشم
یه کاری کن من آخر،به پای تو فداشم
یابن الحسن کجایی
داد از غمه جدایی
"بنددوم"
سرگرم زندگانی،درگیره روزگاریم
ماغرغه درگناهو،غافل ز انتظاریم
فرج نمیشه باما،تا اهله ادعائیم
دعایی کن برامون،ماتحبس الدعائیم
یابن الحسن فدات شم،سرداره بی سپاهی
غیبت برادله ماست،تویی که چشم به راهی
قربونه چشم خیست،شرمنده ی توام من
کاری نکردم آقا،برا ظهورت اصلا
یابن الحسن کجایی
داد از غمه جدایی
"بندسوم"
نگیرازم نگاتو،دنیاموغم میگیره
غروبه جمعه آقا،بدجوردلم میگیره
قبول کنی امیرم،به پای تو میمونم
دلم رو نشکن آقا،منکه هنوز جوونم
از کوچیکی دلم رو،سند زدم به نامت
فقط خدامیدونه،که خیلی من میخوامت
سیاهه روم ولی باز،منتظرت میمونم
گم کرده راهم اما،راهو بده نشونم
یابن الحسن کجایی
داد از غمه جدایی
- جمعه
- 1
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 19:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه