• جمعه 31 فروردین 03

 رضا یعقوبیان

ولادت حضرت علی اصغر(ع) -(در دلم بار دگر شوری بپاست...)

465

در دلم بار دگر شوری بپاست 
گاه در یثرب گهی در کربلاست

 مرغ طبعم باز سرگردان شده
 بین این ره واله و حیران شده

 باز روحم در جنان پرواز کرد
 از علی اصغر سخن آغاز کرد 

شهر یثرب گشته امشب طور او
 نور می بخشد به عالم نور او 

عالم هستی سراسر گشته نور
حوریان در گردش و غرق سرور 

نورحق امشب عیان گردیده است
 فطرس امشب شادمان گردیده است

 در جهان میگردد و دارد نوا 
آمده اصغر گل کرب و بلا 

نوشکفته غنچه ی آل رسول
 میوه ی عصمت گل ناز بتول 

شد مدینه از وجودش منجلی
 آمده بهرحسین سوم علی

 شور و غوغایی پدیدار آمده 
بر حسین فاطمه یار آمده

 در بغل بگرفته طفل ونورعین 
گاه مادر بوسدش،گاهی حسین 

مادرش بوسه به رویش میزند
 شاه بوسه بر گلویش میزند

 گاه می‌گرید حسین فاطمه
 گاه دارد بر لبش این زمزمه

 آمدی خوش آمدی ای اصغرم 
یاور و ای مونس و همسنگرم 

کربلایم را تو عزت می‌دهی 
قتلگاهم را تو زینت میدهی

 گرچه هستم نور شمس مشرقین 
نوربخش عالم هستی حسین
 
لیک با خون تو غوغا می کنم
 مشکل پیچیده را وا می کنم 

خون تو محشر شفاعت می‌کند 
بر همه آن دم عنایت می کند

 باب حاجات همه عالم تویی
 برنگین من علی خاتم تویی

 اصغر ای گل واژه ی زیبای عشق
 اصغر ای دیباچه ی تنهای عشق 

اصغر ای تک غنچه ی باغ ولا 
آخرین سرباز دشت کربلا

 من کجا مدح علی اصغر کجا ؟
من کجا مدح گل حیدر کجا؟

 جانم امشب در ثنایش بر لب است
 اولین مداح اصغر زینب است

 ای چراغ روشن گیتی فروز 
شام ظلمت های عالم را تو روز 

یک نگاهت کار موسی می کند 
خون تو کار مسیحا می کند

 باب حاجات تمام شیعه ای 
در گرفتاری کلام شیعه ای 

ذکر نامت عقده را وا می‌کند 
قطره اما کار دریا می کند

 جود و احسان و سخاوت بنده ات
 شد وفاداری علی شرمنده ات 

با نگاه خویش محشر می کنی 
طفل اما کار حیدر می‌کنی

 دستگیری می‌کنی در عالمین 
بر همه مولا تویی چونان حسین

 اصغر ای از توهمه شور ونوا
 حاجی شش ماه ی کرب و بلا

 ای امید تشنگان روز جزا 
دستگیر شیعیان مرتضی 

چشم امید همه بر خانه‌ات
 عالم امشب گشته مهمان خانه ات 

اصغرا امشب نظربنما به ما
بر ظهور مهدی امشب کن دعا 

جمع ما امشب نما حاجت روا 
قسمت ما کن مدینه، کربلا 

من (رضا) پیر غلام حیدرم 
رهرو مشی و مرام اصغرم 

ریزه خوار خوان احسانش منم
 کرده اصغر لطف مهمانش منم 

هر چه دارم هست من از هست اوست 
تا به محشر دست من در دست اوست

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران