روشنابخش آسمان حسین
جلوه ی صبح آفتابی تو
نور چشمان عمّه جان زینب
همه ی هستی ربابی تو
جبرئیل آمد و به رسم ادب
شعر شادی برای گُل می خواند
نذر چشمان مهربان شما
دور گهواره چار قُل می خواند
عاشقانه به نام بابایش
بسکه عمری علاقه داشت پدر
مثل دیگر برادران شما
نامتان را علی گذاشت پدر
ذکر پیمانه ها تویی ، امّا
مستی هر سبو ابالفضل است
جای تو ای تبسّم باران
روی دوش عمو ابالفضل است
یا من ارجوه کربلایی ها
التماس دعا ؛ علی اصغر
سایه دارد همیشه بر سر من
پرچم سبز یا علی اصغر
نقش مُهر قبولی اعمال
لطف روز نتایجم هستی
لحظه ای که به فکر حاجاتم
ذکر باب الحوائجم هستی
اشک من در قنوت نیمه ی شب
قطره قطره چکید و دریا شد
با همین دست های کوچکتان
گره های بزرگمان وا شد
آسمان نگاه من روشن
به جمال ملیح شش گوشه
جای تو ای مسیح شش ماهه
گوشه ای از ضریح شش گوشه
سفره دار سلاله ی زهرا
هرچه را دارم از شما دارم
مطمئنّم که خوب می دانی
خوب من ، شوق کربلا دارم
نه فقط روضه ی شب جمعه
خوانده ام از تو هر شب هفته
به دعایت همیشه مدیون است
هر کسی اربعین حرم رفته
ابر بارانم و پریشانم
زنده ای ، می تپی در آغوشم
من به یاد لب تو می بارم
لحظه هایی که آب می نوشم
- یکشنبه
- 3
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 16:47
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه