برای دفعِ هر محنت، امامِ اولین کافیست
مخواه از غیرِ او چیزی، امیرالمؤمنین کافیست
نترس از جورِ این دنیا، نترس از حولِ آن دنیا
به حقانیتِ مولا، اگر داری یقین، کافیست
بگو اصحابِ باطل را، بگو ابنای شیطان را:
"فقط حیدر، اگر باشد، نبی را جانشین، کافیست"
ولای شاهِ مردان را، میانِ قلبِ خود بنشان!
برای دوری از آتش، همین باور، همین کافیست
قناعت را بیا بنگر، شده حاکم، امامی که،
میانِ سفره، ایشان را، کمی نانِ جوین کافیست
خوشا بر خاکِ این دنیا، که خورشیدی چنین دارد
همین که شمسِ روی او، بتابد بر زمین کافیست
- چهارشنبه
- 6
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 18:40
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه