• شنبه 3 آذر 03


شهادت امام موسی کاظم(ع) -(به دیدن پدرت آی، که دیدنش سخت است...)

652

به دیدن پدرت  آی ، كه ديدنش سخت است
به آن امید يقيننا بريدنش سخت است
تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است
صداي ناله بابت شنيدنش سخت است
اگرچه سخت تنت را ولي  کتک میخورد
به جرم دوستی بر علي کتک میخورد

رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد
به روی پیکره تو  نارفيق مي زد
و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد
عميق ضربه زده پس عميق مي زد
 پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است
صداي اوست که  گودال را به هم زده است

بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را
خدا بخير كند حالت  مضطر را
يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را
به تازیانه کبودکرده مردکی سر را
به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر
تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر

زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد
به ضربه های مداوم پیکرش افتاد
کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد
شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد
فتاده دروسط این سیاه چاله کسی
دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی

سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید
که مادری به کنار حبیب می آید
نوای ناله ی زهرا عجیب می آید
که آخرین پسرش عنقریب می آید
به روی تخته چوبی بود تن مولا
به روی دست غلامان تنی شده پیدا

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران