آتش ظلم عدوبال وپرم راسوزاند
دل محنت زده و پرشررم راسوزاند
مَحرم خانگی ام،دشمن و نامحرم شد
هیزم کینه بدستش اثرم راسوزاند
بدتراززهرجفاتوطئه ی آن زن بود
ناربی مهری او پا وسرم راسوزاند
(مرغ باغ ملکوتم نیَم ازعالم خاک)
آه،همخانه ی من بال وپرم راسوزاند
اثر زهرجفا شعله براندامم زد
صورت و سینه وحتی جگرم راسوزاند
آنچنان همسرم آتش به دل وجانم زد
نیمه شب بود،امیدسحرم راسوزاند
"ناعمم"جهد نمودم غزلی بنویسم
ناگهان داغ تو آمد هنرم راسوزاند
- چهارشنبه
- 13
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:53
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدرضا محمدی (ناعم)
ارسال دیدگاه