• دوشنبه 3 دی 03


یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر(ع) -(این طور اگر در غل و زنجیر اسیری...)

598

این طور اگر در غل و زنجیر اسیری
جرمت فقط این است که از نسل غدیری

امروز تو دیروزکسی غیر علی نیست
در بند هم ای مرد سرافراز امیری

حکم تو همان حکم رسول است بلاشک
شان تو همان شان وصیی و وزیری

عالم همه در بند توهستند و گرفتی
هر گوشه چشمت دو سرا را به اسیری

موسی و مسیحات کمر بسته به خدمت
تا کِی کرمی کرده و خادم بپذیری

در بارش رحمت به سر این همه محتاج
از جنس نگاه تو ندیدیم نظیری

محفوظ شد از رنج و بلا شیعه به لطفت
چون فاطمه فکر همه ای خیر کثیری

جز اینکه به دستان کریمت شده دارا
از خانه ی تو رد نشده هیچ فقیری

رفتار تو معلوم کند خوف و رجا را
قربان کلامت که نذیری و بشیری

از ناله ی جانسوز تو در گوشه ی زندان
پیداست که از جان به لب آمده سیری

پا راه ندارد دو قدم راه بیایی
هر قدر اگر دست به دیوار بگیری

در چشم تو تاریکی زندان شد اگر تار
از ضربه ی سیلی است نه از کثرت پیری

این پیرهن پاره برازنده ی تو نیست
شایسته ی پیراهنی از جنس حریری

از بس که نحیف است تنت،موقع سجده
مانند عبایی که رها بین مسیری

این تخته ی تشییع تو یادآور غمهاست
هم پشت درافتاده و هم روی حصیری

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مردسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران