پاشوببین دلم چه بیماره
بدون تویه دنیاغم داره
بخاطرتوازدوتاچشمام
داره خونابه میبــاره
علی امیدلشکرم بودی
توکربلاتوحیدرم بودی
تموم عشق اصغرم بودی
تویارویاورم بودی
دلم گرفته ازهمه دنیا
میباره بارون غم از اَبرا
دلم شده اسیرغمها
کجابرم کجابرم بی تو
ببین چه آمده سرم بی تو
دلم شده اسیرغمها
علیجان،،،،زداغت دل خستهٔ من شکسته علیــــــــــــــجان
بلندشو به راهت رقیه نشسته علیجان
بلندشوعلی،،،،دیگه پای رفتن ندارم
علیجان
علیجان،علیجان علیجان،علیجان
میخنده دشمنم به حال من
به حال زاروقیل وقال من
بالاسرت نشسته ام گریون
پاشو ای گلعذارمن
سرت شکسته میچکه خونش
بابافدای چشم گریونت
فدای گریه های توبابا
فدای اشک پنهونت۲
پاشوپاشو،ببین باباپیره
بدون تواززندگی سیره
پاشوبریم که خیلی دیره
نشسته چشم به راه توخواهر
میادصدای گریهٔ اصغــر
پاشوبریم که خیلی دیره
علیجان،،،زداغت دل خستهٔ من شکسته علیــجان
بلندشوبه راهت رقیه نشسته علیجان
بلندشوعلی،،،دیگه پای رفتنم ندارم
علیجان........
- دوشنبه
- 18
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدرضا محمدی (ناعم)
ارسال دیدگاه