کل کشیدند همه تا پسرم خورد زمین
پسرم نه-که خدایا ثمرم خورد زمین
من از آن گریه کنم در بر دشمن که چسان
تشنه لب بین عدو ماه حرم خورد زمین
من شدم پیر که او خوش قد و بالا شده است
حال دیدم که جوانم به برم خورد زمین
سبب این بود اگر از سر زین افتادم
زآن که دیدم ز سر زین جگرم خورد زمین
دیدم از دور که از بسمل من پر کندند
بال و پر کنده شد و در نظرم خورد زمین
شائق،اکبر به روی خاک صدا زد عمه
زود از خیمه بیا که پدرم خورد زمین
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 7:59
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه