با رنج آه حسرت
من دیگه خو گرفتم
برای آخرین بار
با اشک وضو گرفتم
کارم تو این اسارت
لحظه شماری بوده
همیشه روی قلبم
یه زخم کاری بوده
زخمی که بعد عمری
تازه ی تازه مونده
رمق برام نذاشته
از بس منو سوزنده
از زخم تازیوونه
زخم همه وجودم
ولی یه لحظه حتی
فکر خودم نبودم
هفتم امام مظلوم
موسی بن جعفرم من
به زیر تازیوونه
تو فکر مادرم من
آره درسته اینجا
خیلی شنکنجه دیدم
ولی به روی صورت
کی جای پنجه دیدم
فهمیدم اینجا مادر
چی کشیده از جراحت
کسی که زخم جونش
نداره خواب راحت
- سه شنبه
- 19
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:4
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه