برادربی تواین صحرای سوزان ماند و من ماندم
شقاوت ها و کین آل سفیان ماند و من ماندم
پس ازتوآنچه آمدبرسرم سربسته میگویم
هجوم وآتش وبیدادوعصیان ماندو من ماندم
اگرچه نخل آزادی زخون سیراب شد اما
عطش گل کرده برلبهای عطشان ماندومن ماندم
چگونه طاقت آوردم به رغم آن مصیبت ها
که نعش اطهرت برخاک عریان ماندومن ماندم
علم تادربلندای شرافت برفراز اید
علمدارت بخون غلتیدوآنسان ماندومن ماندم
درآن راهی که توتاکعبهٔ مقصود پیمودی
منای عشق وهفتادودوقربان ماندو من ماندم
فرازنیزه تاخورشیدسیمایت نمایان شد
به دل نورخداتابیدوتابان ماندو من ماندم
شهادت باتومعنا شدولی تفسیر آن بامن
پیام خون و آئین شهیدان ماندومن ماندم
رسالت ماندن من بود درآئینهٔ تاریخ
که باعزمی ،سدید،احکام قرآن ماندو من ماندم
- چهارشنبه
- 20
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 21:27
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه