اي حسين جان خواهر تو از سفر آمد
يوسف من عاقبت هجران به سر آمد
آمدهام از اسارت
تا كنم قبرت زيارت
يا حسين جانم ـ يا حسين جانم(۳)
سوي مقتل كارواني خسته جان آيد
زينبِ محمل نشين قدِ كمان آيد
بال و پرهايم شكسته
خواهر از پا نشسته
يا حسين جانم ـ يا حسين جانم(۳)
اي برادر جان به عهدِ خود وفا كردم
نوگلات را به همراه خود آوردم
از تو من شرمنده هستم
نوگلي رفته ز دستم
يا حسين جانم ـ يا حسين جانم(۳)
دوري از رويت حسينم قاتلم گشته
بعد تو سيلي تسلاّي دلم گشته
اي حسين جان خواهر من
زينب غم پرور من
يا حسين جانم ـ يا حسين جانم(۳)
شاعر : حسن فطرس
- دوشنبه
- ۲۷
- آذر
- ۱۳۹۱
- ساعت
- ۱۴:۱۷
- نوشته شده توسط
- سیده زینب فیض
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه