دلم ميخواد تو كربلا آقا به من خونه بدي
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدي
كبوتري كه اين دلش عاشق و مبتلا باشه
ميخواد طواف كعبهاش يه گنبدِ طلا باشه
دلم ميخواست كه اين روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه منتظرِ نگات بودم
دلم ميخواست اين اربعين از غصه بر لب ميشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زينب ميشدم
مياومدم تا كه بگم زينب چها كشيده است
تو مجلسِ يزديان چه ديده چه شنيده است
ميخوام بهت بگم آقا يگانه دلبرت چي شد
شبيه مادر شما، رقيه دخترت چي شد
ميخوام بگم تو كربلا به زخم ما نمك زدند
بعدِ شهادت آقا، بچههات و كتك زدند
ميخوام بگم تو قتلگاه من ميدونم چها شده
چگونه با خنجر خصم، سرت آقا جدا شده
شاعر : حسن فطرس
- دوشنبه
- 27
- آذر
- 1391
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه