《سلام ما به حسین و به کربلای حسین
سلام ما به علمدار باوفای حسین》
سلامِ ما به شبِ چارم از مَهِ شعبان
شبِ رسیدنِ دریا وُ ساقیِ مستان
سلامِ ما به کسی که خداست در رویَش
سلامِ ما ابالفضل و دست و بازویش
کسی که باقدمش شد جهان ما محشر ؟!
نگارِ امِّ بنین باشد و یلِ حیدر
همان کسی که ملک هست آرزومندش
به نامِ نامیِّ عباس ؛ میشناسندش
گرفت در بغلش مرتضی وُ میبویید
دو دستِ این پسرش را مدام میبوسید
علی به مادرِ عباس این چُنین فرمود
ذخیره ی حرمِ کربلاست این مولود
به لحظه ای نشود از برادرش غافل
امیدِ اهلِ حرم میشود ابوفاضل
ز روزِ اولِّ خود بر زمین ، علم زده است
اَخُ الحسین به دنیای ما خوش آمده است
ــــــــــ
تویی یل عرب و پهلوانِ جنگاور
تویی شبیهِ جوانیِ حضرت حیدر
تو هاشمی نصبی و تو شمس عالمتاب
تویی خدای ادب در مقابل ارباب
همیشه در همه ، حالات ، حافظ مکتب
تویی رکابِ قدم هایِ حضرتِ زینب
بدونِ تو چه سرِ روزگار می آید
به دستِ تو چقدَر ذولفقار می آید
خدای هیبت و ایثار و معدنِ عقل است
ندای قدسیِ افلاکیان ابالفضل است
ز "این عمل" به جهان شهره گشته نور دوعین
غضب برای خدا و ادب برای حسین
میانِ معرکه ؛ آنها که خسته و زردند
همه زِ تیغ ابالفضل فرار میکردند
به هیبتِ علوی بر زمین قدم میزد
کنارِ آبُ ُ کنارِ شریعه می آمد
رسیدُ مشکِ خودش را پُراب کرد و نشست
گذاشت در دلِ آبِ روانِ آنجا ؛ دست
همینکه خواست بنوشد کمی زِ آب ، آنجا
نخورد ؛ یادِ علی اصغر و رباب ؛ آنجا ...
خدا به این همه ایثارِ او صفا بخشید
به مشکِ حضرتِ ساقی ؛ گناهِ ما بخشید
عمو برای حرم ؛ حُکمِ دلگُشا دارد
رقیه بر سر دوشش چقدرر جا دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
(بیت اول از بنده نیست فقط از جهت فضای شعر اضافه شد)
- سه شنبه
- 26
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 19:46
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
علی حاجیان فر
ارسال دیدگاه