• دوشنبه 3 دی 03


امام حسین(ع)، ولادت -(دلا به هوش که ماه سرور، شعبان است...)

501

دلا به هوش که ماه سرور، شعبان است
دل مدینه و قلب رسول شادان است
علیست شاد و لب فاطمه چه خندان است
ز عرش تا به مدینه فرشته باران است

هر آنکه طالب جود است بگو شتاب کند
بگو گدائی پور ابوتراب کند

بگو بگو که شه عالمین می آید
بگو برای نبی نور عین می آید
الا که نور و مَهِ نیّرین می آید
چقدر نام حسین، بر حسین می آید

تمام جود به یک آن، به خلق نازل شد
رسید و آیه ی تطهیر و نور کامل شد
@hosenih
گرفته جان ز بیان و زبان پیغمبر
وجود اوست تماماً ز جان پیغمبر
جمال و جود و سخایش، بسانِ پیغمبر
نظر به چهره ی او شد، جنانِ پیغمبر

شنید بوی بهشت احمد از شمیم حسین
مدینه تازه شد انگار از نسیم حسین

رسیده ماه، به دامان ماهِ حضرت ماه
رسیده شافع کوه گناه خلق از راه
بگو به فطرس غمدیده از ملال گناه:
بگیرد از پرِ قنداقه ی حسین پناه

اگر سیاهِ گناهی، بیا فرات اینجاست
اگر که غرق گنه، کشتی نجات اینجاست

کریم ابن کریم است و من گدای کریم
اسیر سلسله ی رأفت و سخای کریم
فقیر اویم و خاکم به زیر پای کریم
همیشه پر شده دست من از عطای کریم

غلامی در او افتخار اجدادم
کویر بودم و کرده حسین، آبادم

تمام خلق، فقیر حسن، برادر او
همه غلام ابالفضل، امیر لشکر او
الا که آینه ی مصطفی است، اکبر او
رواکننده ی حاجات، علیِ اصغر او

چه مادر و پدر و چه اصالتی دارد
چه زینب و چه شکوه و جلالتی دارد

سلام حضرت عطشان دشت کرببلا
سلام معنی غربت، تجلی غم ها
سلام سید و سالار زینب کبری
سلام علت اشک همیشه ی زهرا

ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود
مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود
@hosenih
گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی
ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی
گهی ز روضه ی خونین یک بدن گفتی
ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی

هماره گفتی و مادر شنید و هی نالید
ولی فدای دل خواهرت که غم را دید

رسید وادی کرببلا پریشان شد
رسید روز دهم، غصه اش فراوان شد
رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد
رسید پیش تن بی سری که عریان شد

ز اوج غصه ی زینب ز عرش خون بارید
عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید

  • سه شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران