• چهارشنبه 5 دی 03

 علیرضا خاکساری

امام حسین(ع)، مدح و مناجات -(خون خدا اگر شد روزی نثار اسلام...)

465

خونِ خدا اگر شد روزی نثار اسلام 
ماییم و سربلندی در سایه سار اسلام 
دارد حقیقتِ امر امروزه می درخشد 
آفاق پُر شد از نور آشکار اسلام 
آوازه ی شریعت از هر مناره جاری ست 
چشم تمام دنیا محو وقار اسلام 
بی شک اجابتِ حق یعنی اجابتِ دوست 
لبیک یا حسین است اول شعار اسلام 
جز بیرق حسینی دین پرچمی ندارد 
نام و نشان مولا شد اعتبار اسلام 
هیهات من الذله از هر که بر نیاید 
این نقل قول باشد از اقتدار اسلام 
اسلام از محرم دارد هر آنچه دارد 
بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام 
از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست 
هر کس که شد شبیه او پاسدار اسلام 

لبهای ما همیشه گرم شهادتین است 
قرآن ما علی و اسلام ما حسین است 


در جان شعرِ شیعی بیت الغزل حسین است 
در مردی و مروت ضرب المثل حسین است 
چشم و زبان و جانِ پرورگار من اوست 
آیینه ی خدایِ عز و جل حسین است 
کوری چشم شورِ ناقه سوار بیوه 
سیب دو نیم شیرِ جنگ جمل حسین است
گفتم حسین و کامم شیرین شد از کرامت 
فریاد می زنم احلی من عسل حسین است 
رو می‌کنم به حقْ تا رو می‌کنم به تربت 
حیَّ علی الصلاتم حیَّ علی الحسین است 
دنیا بزرگواری مانند او ندارد
 از قبل خلق سعدی شیخ اجلّ حسین است 
اسباب دستگاهش هم احترام دارد 
آوازه ی هر آنچه طبل و کتل حسین است 
زرتشتی و مسیحی زوار اربعینش 
بانیِ اتحادِ بین ملل حسین است 
ترس از ابد ندارم بیم از لحد ندارم 
امید شیعیان از صبح ازل حسین است 
در محضرش نگفتم سخت است مشکل من
گفتم به مشکلات خود راه حل حسین است 
با حُسن خلقِ آقا از خَلق بی نیازم 
می‌گیرد آن که سائل را در بغل حسین است 

او حضرت کریم و من همچنان فقیرم 
عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم 


این نو رسیده دُرِّ نایاب بود از اول 
وی نام دیگرش عشقِ ناب بود از اول 
بر سرْ درِ رفیعِ جنت ؛ جمال مولا
پیش از شروع خلقت در قاب بود از اول 
با اولین نگاهش دل برده از ملائک
گل خنده ی ملیحش جذاب بود از اول 
پیشانی اش چو خورشید از عرش می درخشد
مبهوت روی ماهش، مهتاب بود از اول 
بعد از امامتش نه از صبح آفرینش
ارباب زاده بود و ارباب بود از اول 
تا سمت بارگاهش من هم پری بگیرم 
این دل شبیه فطرس بی تاب بود از اول
دیدار حضرتش را اذن دخول باید 
زائر مودبِ بر، آداب بود از اول 
ذریه اش شهیدِ گودال شد از آخر 
مردی که خود شهید محراب بود از اول 

رودم به سمت دریا با گریه رهسپارم
از روضه نه ولیکن از غصه حرف دارم 


جانم به شاعری که از باب همدلی گفت 
افتاد در مسیر سیلاب غم ولی گفت 
تدبیر رهبر ما تنها به دردمان خورد
از راهکارهای هرگونه معظلی گفت
هم نوع مان زمین گیر است و امید دارد...
در راه یاری او باید که یاعلی گفت 
خوردند آشکارا از حق هرچه مظلوم 
باید علیه ظالم بی پرده و جلی گفت 
از دست پشت پرده از رحم کوچ کرده
از کودتای رنگین با جنس مخملی گفت 
باید به حکم قرآن دیگر به گوش شیطان 
از غیرت و جهاد و شمشیر صیقلی گفت 

فرقی ندارد اصلا شاه اند یا وزیر اند
این قوم ناخدا از طاغوت خط بگیرند 


چون کوه استواریم وقتی حسین داریم 
ترس از کسی نداریم وقتی حسین داریم 
یک اربعین شکوه خود را به رخ کشیدیم 
۴۰ سال استواریم وقتی حسین داریم 
از برکت ولایت در صحت و سلامت 
تندیس اقتداریم وقتی حسین داریم  
غرق صلابتیم و دشمن حریف ما نیست
پیروز کارزاریم وقتی حسین داریم 
دشمن رجز بخواند ما پشت مان نلرزد
در جبهه پایداریم وقتی حسین داریم 
هم خشم ما کشنده هم تیغ ما برنده
از جنس ذوالفقاریم وقتی حسین داریم 
حب الحسین یعنی حکم برائت از نار 
همواره رستگاریم وقتی حسین داریم
هرکس که شد حسینی نزد خدا عزیز است
محبوب کردگاریم وقتی حسین داریم 
با حسرت شهادت حیف است که بمیریم 
عمری امیدواریم وقتی حسین داریم 

" لطف حسین ما را تنها نمی گذارد 
گر خلق وا گذارند او وا نمی گذارد "

  • سه شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران