یا ابوالفضل العباس
بر علی داده خدا گل پسری ماه جبین
هست سر سلسله ی چار گل ام بنین
چهره ی پر ز وقارش بود همچو قمر
همه اقمار مریدند بر این ماه زمین
زینبین وحسنین شاد ازاین میلادند
همه بوسند رخ این قمر خاک نشین
گفت زینب، بپوشید رخ عباسم
تا بود دور زچشم بد هر بد آیین
همه دیدند پدر بوسه به بازویش زد
عالمی شد ز غم حیدر گریان، غمگین
بربنی هاشمیان هست قمر این عباس
بسته شد شهر مدینه ز برایش آذین
آمده روح ادب، اشجع مردان عرب
قد وبالاش بود باعث حیرت، تحسین
کربلا بهر حسینش علمداری کرد
هر دو دستش به ره دوست بیفتاد زمین
عاشقان را بود او کل زمانها مقصد
خاتم عشق حسین را بود همچو نگین
از برادر حسنش خوب کرامت آموخت
باب حاجات بود در نظر اهل یقین
کاش قسمت بشود کرببلا تا گردد
کام عشاق ز دیدار حریمش شیرین
شعر:اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 27
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 19:18
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه